Saturday, January 24, 2009

امان از وقتی خودم نیستم ,ضمنا نوک انگشتام یخ زدن


امان از دست این کودک درون که وقتی بخواد ادا آدم بزرگ ها رو دراره خیلی دل آدم رو میزنه
امان از وقتی که بخوای دروغکی بگی خیلی کسی ولی خودت می دونی هیچ کس نیستی
امان از اون آدمایی که یه عمری باهات بودن و هستن اما حالا میفهمی حتی با بودنشون تنهایی
امان از وقتی که مطمن میشی " تنهایی یک قاعده است " و تا آخرش خودتی و حوضت
امان ازاین احساسات نوستالژیک نسبت به همه چیز و همه کس که آخرش همهشون می زنن تو ذوقت
امان از خودمون که گاهی وقتا بد جوری گه گیجه می گیریم که وسط این همه آخر چی کاره ایم
امان از وقتی که مجبور می شیم دره همه تمایلاتمون رو تخته کنیم , چون خواهیم نشویم رسوا
امان از این دنیای بد ریخت و قیافه که توش جمیعا چشما مون به دست یکی دیگه است که شاید بماسه چیزی
امان از اون رفاقت هایی که بوی زیر بغل گرفتن و هر روز تاریخ مصرف یکیشون تموم می شه
امان از اون زنگ تلفنی که فقط وقتی صداش در بیاد که پشتش باس یه مشکلی حل بشه و نمیشه آخرم
امان از اون روزی که میاد دیر و زود و تا ریخ مصرف مام به تهش می رسه , آخه نمی ماسه چیزی
امان از این نواره غزه که یه سه هفته ای قشنگ سرمون رو باش گرم کردیم و غصه اش رو خوردیم
امان از وقتی که فکر میکنیم مرغ همسایه غازه , اصلا مگه مرغ چشه ؟ ,ای بابا
امان از این آب و هوای ابری و خاکستری که هر وقت می بینمش می خوام تگری بزنم
امان از این "سهراب خان" که باز هوا سرد شد و داره افسرده می شه ! ,آخه همه میدونن که من سرماییم
ای بابا ! ,امان از این سگ بی حیای افسار گسیخته که آخرم نمی کنه از ما

2 comments:

Anonymous said...

salam sohrab khan
mer30 ke be beham sar zadi
che khoob minevisi vali khodeto dargire ghaedeo ghanoon nakon azadtar benevis
biavo dastanam tajrobe kon estedasho dari
sarafraze....beham 1 gavahiam nadad
shenidi ke.velesh kon asab nadaram azash harf bezanam bazam miam
felan by

Anonymous said...

aaaaali bood sohrab, :*
aman az in "sohrab khan" va in ghorhaye motevali!:D
beharhal man in sohrabo kheili doost darama.. ;)