Saturday, May 16, 2009

دهه 60 تا دهه 80 ,جاده خوشبختی ,شرمنده داداش میدون آزادی کدوم طرفه ؟!ا


یک مد تی که یاد دهه 60 افتادم
یاد بچگی ها و دبستان " اشرفی اصفهانی"
یاد وقنی که عشقم این بود مبصر حیاط بشم
یاد معلم کلا س سوم "خانم مدنی" که یک روز سر زده اومد خونمون
یاد ناظم جوون مدرسه " آقای توانا " که الان لابد کلی آدم جا افتاده ای شده
یاد کله تراشیده و روپوش بد رنگ مدرسه و کلا س هایی که بوی تیز شاش میدادند
یاد مدیر مدرسه با ظاهر نا آراسته و ته ریش که گاهی توی نقش های درجه 4 تلویزیون هم بازی می کرد
بگذریم
چه خبر از اواخر دهه 80 شمسی ؟! ,گشت ارشاد ,انرژی اتمی ,فیس بوک ,ساسی مانکن ,تلویزیون فارسی بی بی سی ,کارت بنزین , انتخابات دهم.... و همچنان بیکاری و تورم و پول باد آورده نفت
چه خبر از مردم ؟! ,مردم ؟ ,می رن ,میان ,می خورن ,می کنن ,می خوابن ,می رن پارک ,همین... , بسه دیگه
چه خبر از وضعیت فرهنگی ؟!! ,ده نمکی کارگردان می شه ,صفار هرندی وزیر ارشاد می شه ,گلشیفته هم که رفت
چه خبر از موسیقی ؟! ,یک مشت "عاشق شکست خورده" شعر میگن , یک مشت کم استعداد هم آهنگ می سازن ,البته ازحق نگذریم... ,سالی چند تا کاره خوب هم از نوع "بدون مجوز" می شنویم
چه خبر از وضعیت جهانی ؟ ,بحران اقتصادی و به خاک سیاه نشستن امپریالیسم جها نی !!! ,پرزیدنت اوباما هم که صبح تا شب داره التماس ما میکنه که بریم حرف بزنیم باش اما ما بسکه کلفتیم به یورمون هم حسابش نمیکنیم ,امارات هم که وضعش بد شده کلی همه خوشحالیم ,ضمنا تو مطبوعاتم الزاما از عبارت "خلیج همیشگی فارس" استفاده میکنیم تا کون عرب ها بسوزه
چه خبر از انتخابات ؟ ,محمود هست ,محمود سعی میکنه بمونه , میر حسین هم به عنوان "ژست روشن فکری" دست زنش رو می گیره ,کروبی هم که سره پیری میره دست بوس "ساسی مانکن" شاید 4 تا دونه رای جمع بشه
سگ پیر گوشه دنجی را پیدا کرده و دفع حاجت می کند




Saturday, January 24, 2009

امان از وقتی خودم نیستم ,ضمنا نوک انگشتام یخ زدن


امان از دست این کودک درون که وقتی بخواد ادا آدم بزرگ ها رو دراره خیلی دل آدم رو میزنه
امان از وقتی که بخوای دروغکی بگی خیلی کسی ولی خودت می دونی هیچ کس نیستی
امان از اون آدمایی که یه عمری باهات بودن و هستن اما حالا میفهمی حتی با بودنشون تنهایی
امان از وقتی که مطمن میشی " تنهایی یک قاعده است " و تا آخرش خودتی و حوضت
امان ازاین احساسات نوستالژیک نسبت به همه چیز و همه کس که آخرش همهشون می زنن تو ذوقت
امان از خودمون که گاهی وقتا بد جوری گه گیجه می گیریم که وسط این همه آخر چی کاره ایم
امان از وقتی که مجبور می شیم دره همه تمایلاتمون رو تخته کنیم , چون خواهیم نشویم رسوا
امان از این دنیای بد ریخت و قیافه که توش جمیعا چشما مون به دست یکی دیگه است که شاید بماسه چیزی
امان از اون رفاقت هایی که بوی زیر بغل گرفتن و هر روز تاریخ مصرف یکیشون تموم می شه
امان از اون زنگ تلفنی که فقط وقتی صداش در بیاد که پشتش باس یه مشکلی حل بشه و نمیشه آخرم
امان از اون روزی که میاد دیر و زود و تا ریخ مصرف مام به تهش می رسه , آخه نمی ماسه چیزی
امان از این نواره غزه که یه سه هفته ای قشنگ سرمون رو باش گرم کردیم و غصه اش رو خوردیم
امان از وقتی که فکر میکنیم مرغ همسایه غازه , اصلا مگه مرغ چشه ؟ ,ای بابا
امان از این آب و هوای ابری و خاکستری که هر وقت می بینمش می خوام تگری بزنم
امان از این "سهراب خان" که باز هوا سرد شد و داره افسرده می شه ! ,آخه همه میدونن که من سرماییم
ای بابا ! ,امان از این سگ بی حیای افسار گسیخته که آخرم نمی کنه از ما